اشعار آئینی

ولادت حضرت معصومه سلام الله همیشه بوده فقط لطف، کار فاطمه ها که بوده ایل و تبارم دچار فاطمه ها اگر قرار بر این است بی […]

فقط آه می کشید تنها تر از غروب زنی آه می کشید دنبال کهنه پیرهنی آه می کشید بر سر زنان کنار تنی آه می کشید […]

جشنواره رضوی 25 مرداد مدیون تو هستیم مسلمانیمان را پایان بده این بی سر وسامانیمان را پیدا نشود مثل شما هیچ طبیبی تا نسخه دهد غصه […]

چشم کسی نشد به دو عالم تر اینچنین یاسی ندیده ام که شود پر پر اینچنین با دست های بی رمق و بازوی کبود از خانه […]

بی تاب تو بودند زمین ها و زمان ها می رفتی و میسوخت زمین ها و زمان ها خون ماند به رگهای زمین از جریان ها […]

وقتی رسید خاک درش را نشان گرفت با ناسزا سپس جگرش را نشان گرفت فهمید فاطمه است که پشت در آمده ظالم دقیق بال و پرش […]

شبیه قطره ی باران چکید و دریا شد دلش به وسعت هفت اسمان بالا شد اگر چه بود غلامی سیاه در ظاهر رسید کرببلا ، روسفید […]

تقدیم به مدافعان حرم.. شکسته پای پر از غصه ی قلم در خون دلی شبیه دل ما نخورده غم در خون چه رستخیز عظیم است اینکه […]

خلاصه رفت علی و دوباره زینب ماند به آسمان حسینش ستاره زینب ماند گذشت آن شب تدفین گذشت آن جا که به اشکهای حسن در نظاره […]