اشعار آئینی

نوامبر 5, 2020

ﺑﺮﺧﻴﺰ و ﺑﺒﻴﻦ ﻋﺎﻗﺒﺖ و ﺁﺧﺮﻣﺎﻥ ﺭا

ﺑﺮﺧﻴﺰ و ﺑﺒﻴﻦ ﻋﺎﻗﺒﺖ و ﺁﺧﺮﻣﺎﻥ ﺭا ﻟﺒﻬﺎﻱ ﺗﺮﻙ ﺧﻮﺭﺩﻩ و ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻣﺎﻥ ﺭا ﺑﺮﺧﻴﺰ ﻛﻪ اﺯ  ﺑﺎﻍ ﺧﺰاﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺒﻴﻨﻲ ﮔﻞ ﻫﺎﻱ ﻛﺒﻮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ي […]
نوامبر 5, 2020

زنجیر چون به پای تو مانوس میشود

زنجیر چون به پای تو مانوس میشود هر حلقه اش به اذن تو فانوس میشود دریا اسیر کوزه شدن چون محال هست زندان به ربنای تو […]
نوامبر 5, 2020

خدیجه بود همیشه کنار پیغمبر

خدیجه بود همیشه قرار پیغمبر به روز های خزانی بهار پیغمبر همان مجلله بانوی روشن مکه که شد ستاره ی شبهای تار پیغمبر اگر چه بود […]
نوامبر 5, 2020

بر آن شدم بنویسم پیام در تابوت

بر آن شدم بنویسم پیام در تابوت خدا کند که نشیند به کام در تابوت کفن به جان خلایق برابر اندازند وزیر و شاه ندارد مقام […]
نوامبر 5, 2020

تضمین به حافظ …

تضمینی به یک غزل حافظ نباشد در دو عالم مثل سلطانی که من دارم در این درگاه چون دعبل امید پیرهن دارم به سقا خانه اش […]
نوامبر 5, 2020

پیدا نشود جان تو دیوانه تر از ما

پیدا نشود جان تو دیوانه تر از ما ای آنکه دراورد فراغت پدر از ما هر چیز به کار آمده در وقت نیازش تشریف ز تو […]
نوامبر 5, 2020

مستی به سر از حد نصاب افتاده

مستی به سر از حد نصاب افتاده در بحر نجف مگر شراب افتاده ؟ آباد شود دین و دل و دنیایش در پای تو هر کس […]